روزی که وکیل شدم….
روزی که وکیل شدم هرگز فکر نمی کردم شغل وکالت در این سخت و جانکاه میتونه باشه.
روزی که وکیل شدم هرگز فکر نمی کردم با چنین سختی ها و مشقت هایی روبرو شوم و در آخر کار حتی اگر برنده هم باشی بدلیل مدافع یک طرف پرونده بودن .طرف دیگر ناراضی و …… خواهد بود.
شغل وکالت نما و ظاهر دل فریب و زیبایی داره ولی پشت این نما دردهایی زیادی از جنس استرس نگرانی بی خوابی و غیره نهفته هست.
اکثریت وکلا و همکارانم بعد از چندسال اگر در پی ترمیم روح و روان خودشون نباشند, متاسفانه دچار بیماریهای مختلفی میشوند.
روزی که وکیل شدم نمیدونستم که باید در هر جا و مکانی پاسخگوی سوالات حقوقی,مردم باشم ,حتی داخل دستشویی دادگاهها,…. داخل تاکسی و … خدانکنه بفهمند که تو وکیل هستی, آنجاست که میگویند آخ جون میشه چند تا سوال حقوقی بپرسم.اون وقت تا رسیدن به مقصد کاملا باید مشاوره رایگان بدهی ….
وقتی,وکیل میشدم نمیدونستم که من اولین نفری هستم که از اتفاقهای ناگوار اطرافیان و اَشنایان و عزیزانم با خبر میشم و این بسیار دردناکه
وقتی وکیل میشدم هرگز فکر نمی کردم قضات هر شعبه با شعبه کناری خود , اینقدر شخصی و سلیقه ای به ماده های قانون نگاه می کنند و تو درگیر بین موکل و قاضی,می مانی….
وقتی وکیل میشدم هرگز فکر نمی کردم که موکلم ممکنه به قتل برسه و من تنها عزادار واقعی او باشم ….
آخ آخ آخ
وقتی وکیل میشدم…… و این قصه پر غصه همچنان ادامه دارد
روز وکیل بر تمام وکلای غمخوار و زحمت کش و مسئول مبارک باد
ضمن تشکر از همه اساتید عزیزم
۷ اسفند ۱۳۹۹
نوشتن یک دیدگاه